« به نام خالق نور و صوت »

ا كنكا ر

ا ك يا جريا ن حيا ت

ما ها نتا ، استا دحق در قيد حيا ت

سفر روح

طبقا ت الهي

اساتيد اك

معا بد حكمت زرين در طبقة فيز يكي

معا بد حكمت زرين در سا ير طبقا ت الهي

شريعت كي سوگما د ، كتا بها ي مقدس اك

و ضعيت رؤ يا ها و استا د رؤ يا

پذ ير ش در حلقه ها ي ا ك

اك ويد يا ، د ا نش با ستا ني پيا مبري

گيا هان شفا دهندگان سحر آ ميز

كا رما ، تنا سخ

كا لبد ها ي ا نسا ن

مروري كو تا ه بر پنج نفسا نيا ت ذ هن

ذهن و بخش ها ي مختلف آ ن

تمرينا ت معنو ي اك

مراقبه جمعي اكيستهاي ايران

فرهنگ اصطلا حات اكنكار

 

( بنام سوگماد )

سري هارولد كلمپ : HAROLD KLEMP SRI

ماهانتا ، استاد حق درقيد حيات حاضر كه عصاي قدرت اكنكار را درنيمه شب 22 اكتبر سال 1981 از سري داروين گرامي دريافت كرد ، او خدمات خودرا به سو گماد و بشريت از طريق موسيقي ، نوشته ها ، كنفرانسها ، و نوار ادامه مي دهد .

ايشان 973 استاد حق درقيد حيات ، درسلسله نظام وايرگي است او درسال 1967 ميلادي به آموزش اكنكار دانش باستاني سفر روح پرداخت و تحت رهنمود ها وپرورش استاد مسلم اك پال توئيچل قرارگرفت ، درسال 1981 ميلادي به سمت استادي ملقب شد واز آن تاريخ تاكنون دراين سمت باقي است .

نام معنوي ايشان ئوازي Wahzee به معناي دكترين اسرار مي باشد ، اين نام درجهانهاي معنوي است . ايشان رهبر معنوي وحافظ معبد فيزيكي چان هان سن واقع درايالت مينه سوتا است .

سري پال توئيچل : PAUL TWITCHELL SRI

ماهانتا ، استاد حق درقيد حيات اك ازسال 1965 تا 1971 كه سال ارتحال اوبود . بانوشتن كتب متعددي وتعليمات مدرن اكنكار رابه مردم جهان آموخت ، داراي تأ ليفات ونوشته ها وكنفرانسهاي متعددي است ، او به عنوان بنيانگذار اكنكار زندگي واميد فراواني به هزاران نفر و پيروانش به ارمغان آورد وجانشين خود سري داروين گرامي را دراين مسير تعليم داد ، ايشان استاد سري هارولد كلمپ بودند .

لائي تسي : LAI TSI

استاد چيني اك كه درقلمرو سا گوانالوك ( منطقة‌ اتري ) نگهبان شريعت كي سوگماد در خرد زرين در شهر ار هيريت است .

فوبي كوانتز : FUBBI QUANTEZ

استاد اك قرن دهم درايران ، معلم فردوسي بزرگترين شاعر پارسي گو : اكنون نگهبان شريعت كي

سوگماد درصومعة كاشوپائي درشمال تبت درشهر اسوارتي لوك ، يا جهان كويري واقع درصحراي گوئي، مجموعه ا شعار فو بي كوا نتز را بيتاگ BYTAG گويند .

گو پا ل د ا سي : GOPAL DAS

استاد درقيد حيات قرن 12 قبل ازميلاد و درزمان حكومت را مسي هم درمصر . ايشان نگهبان بخش چهارم از شريعت كي سوگماد درجهان اثيري كه درمعبد خرد زرين تعليم مي دهد . نام معبد اسكله پويسي است .

يا ئو بل سا كا بي : YAUBL SACABI :

استاد اك در ميان « مايسه نائين ها » كه حوالي سالهاي 1700 2000 قبل از ميلاد به يونان حمله بردند . او نقش رهبر ي بين گرو ههاي مخفي يو نانيان را به عهده داشت واكنون نگهبان شريعت كي سوگماد كتاب مقدس اك درشهر معنوي آگام دس منزلگاه « آشوار كانوا ل » مي باشد

تو ا رت ما نا گي : TOWART MANAGI :

يكي ازاساتيد اك نگهبان شريعت كي سوگماد درمعبد خرد زرين منطقة ذهني شهر مركلاشي ، مقدس آفريقائي كه درايام باستان در كشوري كه اسمروز جشه خوانده مي شود مي زيسته .

كا تا د ا كي : KATA DAKI :

استاد حق درنظام باستاني وراگي . او ازاستادان زن مي باشد .

جلا ل ا لد ين رو مي : JALAL UD DIN , RUME

شاعر وحكيم بزرگ ايراني درقرن سيزدهم . او آ گا هي معنوي وسيعي داشت و استاد اكنكار بود . از آثار او معنوي و آواز ني ا ست .

ربا زا ر تا رز : REBAZ AR TARAZ :

مشعلدار اكنكار درجهان هاي پائيني ، معلم معنوي بسيار ي از اساتيد اك منجمله پدار زاسك يا پال توئيچل كه عصاي قدرت استادي را درسال 1965 به او تحويل داد . گفته مي شود كه بيش از پانصد سال سن او است . ربازار تارز دركلبه اي دركوهستان هندو كيشي زندگي مي كند و خود رابراي بسيار يآشكار ساخته است . همينطور كه استاد اك درقيد حيات درعصر حاضر داروين گرامي درمورد اكنكار ازكمك او برخوردار بوده است .

شمس تبريزي : SHAMUS - I – TABRIZ:

پير و نگهبان شريعت كي سوگماد در معبد ساكاپوري درمنطقه علي : استاد جلال الدين رومي شاعر ايراني قرن سيزدهم واز پيروان واساتيد اك .

عمر خيا م : OMAR KHAGGAM :

از شعراي قرن دوازدهم ايران كه از طرف اك بوده است . او مسئول شفادهي در جهان اثيري است .

حا فظ : HAFIZ :

شاعر معروف ايراني درقرن چهاردهم كه پيرو اكنكار بوده است .

سري د ا روين گرا مي : DARWIN GROSS SRI :

972 استاد در قيد حيات اك كه عصاي قدرت اكنكار رادر نيمه شب 22 اكتبر 1971 از سري پال توئيچل دريافت كرد و استاد اخير به جهان برتر نقل مكان كرد . نام معنوي ايشان داپ زن مي باشد .

را مي نوري : استاد بزرگ اك وعهده دار مسئوليت تدريس ونگهباني از سومين بخش از كتاب شريعت كي سوگماد در سيارة زهره در معبد حكمت زرين اين سياره موسوم به خانة موكشا مي باشد ومشغول آموزش به روح هائي است كه براي يادگيري به آ نجا ميروند

 

 

«« ا كنكا ر »»

ا كنكا ر بشارتي باستاني است كه برخلاف آنچه اكثر اديان اصولي مدعي اند ، نخستين گناه انسان را آموزش نمي دهد . اكنكار تنها به واسطة تعاليم شفاهي انتقال داده مي شد واستادان حق در گذشته گاهگاه پيا م ها را ميان گروه هائي از چلا ها ( محصل يا پيرو يك آموزگار معنوي ) پخش مي كردند . اما اغلب اوقات آنها دانش اك را از طريق تعليمات سري به دانشجويان انتقال مي دادند . اكنكار نيروي معنوي وعالمگيري است كه منشأ آن درهر چيزي قابل رديابي است ويك جريان اصلي است كه از اقيانوس عشق ورحمت يا خدا سرچشمه مي گيرد . وتنها جريان زندگي است و به تنهائي ، تمام مفهوم حقيقت رادر بردارد . تا اينجا تعريف ما از اكنكار چنين است : « نيروي معنوي خداوند كه دربرگيرندة همه چيز اسئت و زندگي را تشكيل ميدهد وتمامي اجزأ وعناصر را ميسازد . »

والبته اين تعريف شامل بخشهاي تشكيل دهندة روح نيز مي شود . وخود دربر گيرنده وبو جود آورندة تمامي افكار جهانهاي پائين است . هنر ما موسيقي ، مجسمه ساز ي تنها گسترشي هستند از آرمانهاي بالاتر اكنكار ، كاري بافرافكني ندارد بلكه از يك وضعيت آگاهي به وضعيتي ديگر مي رويم . اكنكار به خودي خود بايك مسير جهاني عالمگير بسوي خداست ، سايرين همه درساية آن قراردارند . اين طور نيست كه اكنكار چه مي تواند براي ما انجام دهد ، بلكه ما براي اكنكار چه مي توانيم بكنيم ،اين اصل اساسي اكنكار است كه بنيان زندگي را تشكيل مي دهد . اكنكار ، اولين آ موزش است كه به ما مي آ موزد كه رستگاري در مرگ كالبد فيزيكي و رها شدن روح نهفته است . اغلب بنا به تربيت فردي دراين جهان ، ما با يد مسير به سمت بهشت را به شيوة‌ و در طريق كه برايمان مناسب تر است طي كنيم ، اما درانتها ، تنها مسير اك وجود دارد . اكنكار يك راه فردي است ، همه مي توانند اين راه راطي كنند و ليكن نه به صورت گروه هاي مجتمع . هر كس بايد به راه خود رود وچيزي راتجربه كند كه به خودش انحصار دارد . فلسفة اكنكا ر شاخه اي از جريان صوتي اك مي باشد كه در برگيرندة دانشي است مشتمل بر علم اخلاق ، زيبايي شناسي ، ماورأ ا لطبيعه و د ا نش كه ا سا س بنيادي تثليث ميبا شد خرد ، قدرت ، آ زا دي .

ا ك يا جريا ن حيا ت

به ساده ترين عبارت مي توانيم بگوئيم كه اين جريان حيات ، صداي خود پروردگا رمتعال است كه درفضادرارتعاش است تنها كيفيت خداونداست كه همه چيزرا درسراسر كيهان لمس ميكند وآنچه كه ما دريافت مي كنيم انعكاس صداي سخن خدا ست . بنابراين اك عبارت است از موج حياتي معنوي كه ازسرمنشأ الهي درحال منتشرشدن به سوي هر آ نچه كه درهستي است . توسط اين جريان موجي ، همه

چيز را آ فريده است وبقآء همه چيز هم توسط آ ن است . دراين جريان است كه همگان زندگي ميكنند وهستي دارند وبه واسطة همين جريان هم به منشأ و هستي باز ميگرديم . توضيح طبيعت اين جريان صوتي ممكن است آ سان نباشد نمي توان آ ن را درقالب كلمات تعريف وتشريح كرد . اكنون براي اينكه تصويري ازاين جريان موسيقي داشته باشيم بايد بدانيم كه اين جريان فواصل بين ستارگان وسيارگان رامي پوشاند حتي تااعماق دور دست جهانهاي بسيار بالاتر . اك اين است فلسفة جريان صوتي حيات . در واقع تنها عنصر حيات است كه همة زندگان عالم را به خداوند پيوند مي دهد .

هيچ وسيله اي جز اك براي رهائي معنو ي وجود ندارد . بدون سهيم شدن آگاهانه دراين جريان ( اك )

آدمينخواهد توانست ازدام كارما وتناسخ نجات پيداكرده وآزادي وشعف را ازآن خودش سازد . يكي از صورت هائي كه نوآموزان نور رامشاهده مي كنند به صورت زبانه هاي آتش است ، در مراحل بعدي چلا نور بيشتري را مي بيند و صوت هاي ديگري را از اك ملكوتي خواهد شنيد ، در نتيجه سفير نوآموز ازنور وقدرتي بسيار زياد آكنده مي شود ، از اك آكند ه شدن به سادگي عبارت است از سهيم شدن در جويبار صوتي حيات وجذب شدن درآن پس تمامي حقيقت اين است : سفير روح ، جريان صوتي حيات ، آ زادي معنوي ، اين جدا نور واقعي خداست كه هر كسي را كه به جهان پاي مي گذارد روشني بخشد . اين جهان رسياله اي است كه اك نام دارد .

ما ها نتا ، استا دحق در قيد حيا ت

كسي كه عصاي قدرت اك راپذيرفته باشد مي تواند ماهانتا شود . اين يك لقب معنوي است كه اشاره دارد به بالاترين مقام معنوي كه هنوز دراين جهان زندگي مي كند و وظايف استاد حق در قيد حيات راعهده دار است . هر كسي كه لقب ما ها نتا رادارد تجلي الهي خدا روي زمين است . وظيفه ومسئوليت اواين است كه روح هائي را كه آ مادگي لازم را كسب نموده اند براي اقامت ابدي به سرچشمة الهي باز گرداند. هر استاد حقي مي بايد هنگام دريافت رداي معنوي درمراسم وصل ، كه آئين پذيرفتن عصاي قدرت اك مي باشد شركت كند . او بايد دريك آئين جمعي درحضور استادان معنوي گذشته مانند بزرگاني چون فوبي كوانتز ، راهب اعظم دير كاتسو پاري ، يائوبل ساكابي ، رهبر ما فوق الطبيعة شهر آگام ديس ، رامي نوري ، در معبد حكمت زرين در سيارة زهره ، گوپال داس درطبقة اثيري ، شمس تبريز ، طبقة علي . توآرت ماناگي طبقة ذهني ، لائي تسي در طبقة اتري ، جوچيائو درطبقة روح و علاوه براينها هيئت نه نفري اساتيد ناشناخنه ، و استاد خودش اعلان كند كه در خلال مدتي كه لقب ما ها نتا راحمل مي كند وظائف مربوطه رابجا آورد . بعد از پذيرفتن عصاي قدرت ، هيچ راهي براي شانه خالي كردن از زير بار وظائف ما ها نتا وجود ندارد . در خلال اين مراسم است كه اك نازل شده ، وارد استاد مي شود و به او قدرت كلام خدا راعطا مي كند .او از طريق اين قدرت به يك تجلي واقعي از قدرت خدا بدل مي شود . واين وضعيت رادرتمام زندگي اش در زمين و سراسر كيهان هاي خدا حفظ مي كند بغير از استادان اك ، هيچ نظامي از استادان معنوي به اين قدر ت ومنزلت نيستند . اولين وظيفة استاد اك ، اتصال روحها به جريان اك مي باشد او برخلاف بسياري از كساني كه با دادن پذيرش ابزار ارتباط پيروان خود با مصادر بيشمار آ گاهي مي شوند . مي گذارد تا خود نو آموز اك شايستگي مراتب وصل را در اكنكا ر كسب كند ، علت آن هم اين است كه خيلي ها خطاب مي شوند اما معدودي ازميان آنان برگزيده ميشوند به اين دليل استاد مراقب است كه به چه كسي وصل در اكنكار را عطا كند . دوم اينكه استاد حق در قيد حيات مي بايد راه رابه واصلين نشان دهد چون پيروان او محسوب مي شوند . كليد ورود به جهانهاي بهشتي منحصرا در اختيار استاد حق است . بدون استاد ، هيچ روحي نخواهد توانست راه رهائي از چرخة تولد ومرگ را بيابد او ممكن است بتواند تا نواحي اول ودوم ازجهانهاي بهشتي برسد اما درآنجا متوقف مي شود . اوتعليماتي را در زمينة سفر روح آموزش مي دهد كه در هيچ كتاب ديگري يافت نمي شود .

استاد حق در قيد حيات سرمشق نور وصوت الهي است . عملكرد او آوردن نور وعشق به دنيا است تا همه بتوانند از اين دوجنبة سوگماد بهره مند شوند . منظور فقط چلا هاي اك نيست بلكه تمام عا لميان بهره مند مي شوند . فقط استاد حق در قيد حيات شايستگي كافي جهت ارائة حقيقت را به همان صورتي كه هست به جوينده دارد . بدون استاد ، جوينده حلقة اتصالي نداردكه او رابه سرچشمة‌الهي پيوند دوباره بخشد ، چون لقب كلام زنده به استاد حق اطلاق مي شود . استاد حق درقيد حيات از آ غاز كائنات در قالب شكل وجود داشته و در همة اعصار ظهور مي كند . از آغاز زمان لحظه اي نبوده كه اوحضورنداشته باشد . اين فقط كالبد ونام او است كه تغيير مي كند وازآنجا كه تنها حلقة اتصال هوشيارانه بين وجودهاي ماورائي پردة پديده ها وجسميت حيات درتمام طبقات مي باشد ، در حضور هر موجودي در هيئتي جلوه مي كند كه او بتواند اورابشناسد . مهم نيست ، استادي كه درگذشته مي زيسته چه مقام بزرگي داشته ودر چه مقياسي عمل مي كرده است . پس از رحلت ، او ديگر نه مي تواند در آن ظرفيت عمل كند ونه ميتواند چلا را به اتاليم بهشتي رهنمون شود . چلائي كه دركالبد انساني حضور دارد احتياج به استادي دارند كه در كالبد فيزيكي زندگي كند . هر استادي كه رحلت كرده سمت و جايگاه خود را به استاد ديگري كه دركالبد انساني زندگي مي كند تفويض مي كند . استاد حق د ر قيد حيات ، عصاي قدرت اك رادر لحظة معيني به جانشين خود مي دهد و خود به جهان هاي ديگر عقب نشيني مي كند ، گاهي هم تصميم مي گيرد كه در ساحت فعاليت فيزيكي باقي بماند . از جمله اين اساتيد ربازار تارز ، فوبي كوانتز ، يائوبل ساكابي مي باشند . استاد پيشين به تقويم زميني ، هميشه در تاريخ اول آ بان ماه مطابق با بيست و دوم اكتبر ، سمت خود را ترك وجانشين وي عصاي قدرت اك را مي پذيرد . وقت دقيق اين جايگزيني ، نيمة ‌شب ودر دور ة قوس كامل ماه ومحل آن درة شانگتا در شمال تبت ، نزديك رهبانگاه كاشو پاري است اين مراسم در چشم اندازي در مجاورت الهامكدة تيرمر تحت نظارت يائوبل ساكابي برگزار مي گردد . پيروان واستادان نظام وايراگي ( نظام عدم وابستگي )در مراسم انتقال رداي قدرت اك حضور مي يابند . بزرگاني چون فوبي كوانتز ، راهب اعظم ديركاتسوپاري ، يائو بل ساكابي ، رهبر شهر معنوي آ گام دس ، را مي نوري ، در سيارة زهره ، گوپال داس در طبقة اثيري ، شمس تبريز ، طبقة علي ، توآ رت ماناگي ، طبقة ذهني ، لائي تسي در طبقة اتري ، جوچيائو در طبقة روح . آ نگاه استاد حق در قيد حيات خدمت تازة خود رااز سر مي گيرد و هر روحي راكه امكان شكوفائي اش فراهم آمده باشد به جهانهاي بهشتي باز مي گرداند ، او به تنهائي عمل مي كند ، قانوني برخويشتن است ، هر آنچه ميل داشته باشد انجام مي دهد ، به ميل خود به اين جهان مي رود ، كسي نمي توانداورا ازاراده اش باز دارد ، او پيش از رسيدن به مقام استادي همة بندهاي انساني اش راگسسته است . عشق او باعدم وابستگي كامل همراه است واز ديگران هم انتظار عشقي غير وابسته رادارد . هيچ كس قادر نيست خصوصيات وتوانائي هاي دروني وبيروني ما هانتا ، استاد حق در قيد حيات را بر شمرد چرا كه او تجلي زندة خداوند بر روي زمين وتمامي كيهان هاست .

« تمرينا ت معنو ي اك »

تمرينات معنوي اك به اين منظور قرار داده شده است كه چلا بتواند دانش كامل ورضايت بخش ازتجربيات دروني والهي حاصل از ماجرا هائي كه در جهان هاي خدائي برايش پيش مي آيد ، بياندوزد . ما به تنهائي كار ي بيش از اين نمي توانيم انجام دهيم اما در صف نخستين اين امور استاداك مسئوليت رهبري رابه عهده دارد . در تمرينات معنوي اك سرو كار ما با نور و صوت خدا است . با انجام اين تمرينات ، فرد در مي يابد كه سوگماد آنكه ناديدني است ، ممكن است در هر زماني با وي سخن بگويد . صورت اين تماس ممكن است در قالب يك پيام باشد ، شايد فقط يك نفس عميق ، نوعي احساس گرمي ، يا برداشته شدن بار ي از وجدان ، اما ظرف يكي دو دقيقه تأييدي از درون دريافت مي شود . آنچه حائز اهميت است ، بينشي است كه عطا شده ، چون صداي خدا فرصت تجلي يافته است ، حضور خدا محسوس شده وصلح وآرامش چلا رادربرمي گيرد . به اين علت است كه اك ازطريق ، آ گاهي رواني وانساني به دست نمي آ يد ، آنچه مي بايد درك شود ، جريان قدرت معنوي است ، تشخيص آ ن در درونمان رخ مي دهد . زيرا نه مي توانيم خدا رابه چنگ بكشيم و نه اينكه در فكرمان ، مثل فكر او را نگاه كنيم وآن فقط هست : اگر شخصي بااستفاده ، انجام دادن وتمريناتي كه در ديسكو رس ها قيد شده موفق نشده و به نتيجه نرسيده است شايد اين افرادبايد به جستجو در آگاهي درون خود بپردازند . چرا كه عوامل بسيار ظريفي وجود دارند كه به طرزي ناخود آگاه ازدرون به بيرون راه يافته اند كه مخصوصا به استاد حق در قيد حيات مر بوط مي شود . البته بايد چلا اين را به خاطر داشته باشد كه تسوية كارما وبرطرف كردن عادات منفي از طريق تمرينات معنوي پايان كار نيست ، بلكه فقط يك قدم است كه برداشتنش براي رسيدن به خدا لازم است . فرا رفتن از بدن ، بالاترين وسيله هاست براي رسيدن به خدا . از طريق تمرينات معنوي اكنكار است كه ما ميتوانيم به اين قلمروهاي اعلا دست پيدا كنيم . و قرار گرفتن دريك نوع استغراق عميق كه درآ ن شخص خود را از مو ضوع عبادت تشخيص نمي دهد و هر دو يكي مي شوند تمام آ نچه كه بايد انجام دهيم اين است كه سفر روح را از طريق تمرينات معنوي ياد بگيريم تا بتوانيم وارد طبقة پنجم ( روح ) شويم مر تبه اي كه به عنوان طبقة روح خالص شناخته شده است .

« سفر روح »

مقصود اصلي از سفر روح يافتن اقليم بهشتي خداست . سفر روح كليداصلي براي گشودن اسرار جهان معنوي است . اين وسيله اي است براي رسيدن به اقليم روح كه به عنوان سرزمين بهشت ساخته شده است . جائي كه خدا سرچشمة ‌خود رادر مركز تمامي هستي ها تأ سيس كرده ا ست . جدا از اين حقيقت ، ما مقصو دي ديگر براي اكنكا ر ، در جهاني كه درآن زندگي مي كنيم ، مي يابيم ، و آن حل مسائل زندگيمان ازطريق سفر روح است . رمز سفر روح ، جدائي روح از بدن از سه اصل اسا سي و بنياني تشكيل شده است واين سه اصل عبارتند از : تفكر ،نور وصوت . هر يك از اين سه داراي نقشي در ترك ارادي بدن وبازگشت به آن مي باشد . تفكر ، آ ن اصل كه به عنوان فعاليت مي شناسيم ، توسط قوة تخيل به انجام مي رسد ، با قرار دادن نيت مان در موقعيت ياعملي خاص ، كالبدهاي دروني مان در محدودة سه جهان اول ، دنباله روي فكرمان خواهند بود . نيت اصلي دراين است كه بايك سفير روح كه مي تواند ما رادر كسب تجربه در حالت خارج از بدن يار ي دهد . ارتباط برقرار كنيم . بخش دوم از اين سه اصل با نور هستي مربوط مي شود كه به نوبة خود مطالعه اي كامل است . براي كساني كه اين نور رادرشكل خالصش دريافت كنند خرد ، عشق وبركت به ارمغان مي آورد . واغلب بهصورت يك شعلة گلي رنگ ، مانند ردائي به دور شخصي كه انتخاب شده است مي پيچد . نور خدا هنگامي كه خود را از طريق روح دريك فرد ملاقات مي كندتبعيض قائل نمي شود . اين نور برهر كسي كه باز بوده وآ مادة در يافتش باشد جلوه مي كند ، صوت سومين ومهمترين بخش از اين سه اصل است . صوت تم اصلي تمام اديان ونيروي آ فريننده وحفظ كنندة‌تمام جهان ها ، از جمله جهان مادي است . صوت تمامي وجود الهي است وتمامي خصوصيات اورا دربرمي گيرد . هنگامي كه شخص قابليت سفر روح رادر خود توسعه دهد گوش معنوي او قادر به شنيدن صدا ها شده واز آ ن لحظه تزكية ذهن و روح او آغاز مي شود . كسي كه قابليت سفر روح دارد مي تواند بانشستن در سكوت و به حالت استراحت مطلق در آ وردن خود ، آ نرا تمرين كند . هنگامي كه اين تجربه در چندين جلسة تمرين ادامه پيدا كند ، تمرين كننده در مي يابد كه صدا توسط گوش درون شنيده خواهد شد و نور در پيش چشمهاي معنوي او شروع به ظاهر شدن مي كند . رسيدن به اين مرحله به تمرين نياز دارد و بايد با شكيبائي در انتظار وقوع آن باشيم . براي يك روح سفر به جهان هاي بهشتي يك سفر تنهاست زيرا بجز سفير روح يا را هنمائي كه او را به ناحية پنجم برده و در آنجا رهايش مي كند به ندرت اتفاق افتاده كه كسي ديگر در كنارش باشد . اين سفر حقيقتا سفري است تنها در راه باز گشت به خانة بهشتي . استاد درون در بسيار ي از اوقات در آ گاهي در وني انسان ظاهر مي شود بخصوص هنگامي كه چلا درحال عبادت است شكل معلم ممكن است در پردة ذهن ظاهر شود . اين شكل باچلا حر ف مي زند وبه او دستوراتي معنوي مي دهد . واغلب او راباخود به اكتشاف طبقات بالاتر مي برد هدف استاد اين است كه نحوة‌جدا كردن روح از كالبد را به ما نشان داده وراه صحيح را به سمت بهشت به ما بنماياند . هيچ كس د يگر قادر به اين كار نيست . اين جهان هاي مخصوص ، تخيلات ذهن يا تصورات نيستند بلكه واقعياتي هستند كه ما پس از رسيدن به درجاتي در تجربة خارج از بدن يا آن چه سفر روح مي ناميم بدان آ گاه خواهيم شد . تجربه نمائي ، همراه با فهم وبينش نسبت به ذات اين هستي و مشاهدة اين كه تمامي حيا ت برچه استوار است در نتيجة سفر به اقليم الهي ا ست . اما سريعترين راه براي نيل به اين هدف از طريق سفر روح ميسر است . چون دير يازود هر فردي كه جستجوئي سخت كوشانه وجدي را در خصوص زندگي معنوي در پيش گرفته باشد به طريق اكنكا ر خواهد پيوست . طريق دانش سفر روح .

« طبقا ت الهي »

بطور كلي وجامع طبقات الهي به دو بخش تقسيم شده است : طبقا ت تحتاني وفوقاني . طبقا ت پائيني از اقليم مادي زمان ، ماده ، مكان وانرژي ساخته شده است . كه البته طبقة فيزيكي هم جزئي از همين جا است . طبقات فوقاني كه مقصد معنوي مارا تشكيل مي دهند . ساحتي ماورأ زمان و مكان است ، جهان هاي حقيقي خداوند ، نخست طبقة فيزيكي : مكاني براي فرصتي بسيار منحصر به فرد زيرا كه اينجا كلاس امتحان روح است . اين يك فرصت افتخار آ ميز براي روح است كه د ر اينجا باشد . يك كالبد انساني برخود گيرد وبا بازوان وآ غوش باز از تجربيات غني و گهر بار زندگي استقبال كند . زمين ، جهان خاك ، مهمترين بخش از سيستم آ موزشي خداونداست . كارما و تناسخ در اين طبقه پا به عرصة وجود وتقدير مي گذارند . طبقة دوم ، مقصد معمولي مردمي است كه شبانه در خوابند ، طبقة اثيري نام دارد . در عين حال كه اين طبقه جهاني است با تمام جزئيات ودقايقش واقعي ، منشأ عواطف و احساساتي است كه همة مردم در طي روز و هنگام بيداري خرج مي كنند . طبقة اثيري وجه بالاتر طبقة فيزيكي است اما از قماش بسيار لطيف تر و ماهرانه تر از طبقة فيزيكي . همچنين دراين طبقه موزة اثيري اك وجود دارد كه يكي از مكانهاي مورد علاقة بسيار ي از اعضاي جديد اك مي باشد . سومين جهان از بخش تحتاني ، طبقة علي مي باشد . اين جهان معدن خاطره ها است و پيشينة تمامي زندگي هاي شما در روي طبقات فيزيكي و اثيري در آ ن بايگاني شده است . طبقة علي محل خاطره ها وتالار پيشينه هااست . يك رويا گر مي تواند از ما ها نتا ، استاد رويا تقاضا كند كه او را به آ نجا برده وچشم اندازي از زندگي هاي گذشته را به او نشان دهد . اگر رويا گر از نقطه نظر معنوي آ ماده باشد ، ما ها نتا او را با خود به اين تجربه خواهد برد . چهارمين طبقه ، طبقة ذهني است . مسافرين اغلب اين طبقه را به عنوان جهان رنگهاي آ بي مي شناسند . علتش اين است كه دراين جا ما ها نتا در نظر رويا گر مسافر در قالب نو ر آ بي ظاهر مي شود كه يكي از نشانه هاي طبقة ذهني مي باشد . اين طبقه سرشار از طيف كامل رنگها است ، تفاوت دراين جا اينجا است كه نور دراين طبقه واضح تر ، روشن تر ، و زيباتر از هر يك از جهانهاي افلاك طبقات زيرين است ، و به اين دليل است كه خلوص نور وماده به علت نزديكي اين طبقه به طبقة‌روح ميباشد كه نخستين طبقه از نواحي حقيقي معنوي است و بعد از طبقة‌ ذهني قرار دارد . طبقة ذهني منزلگاه ميليونها روح است . ساكنين اين طبقه از رشد ذهني بالائي برخوردار ند رشد ذهني را با اخلاقيات اشتباه نگيريد زيرا كه حتي طبقة ذهني هم هنوز يكي از كلاسهائي است در طرح الهي كه به روح ها فرصتي براي كسب نشانه هاي عشق ، خرد وقدرت معنوي مي دهد .

طبقة اتري : بلا فاصله فراسوي طبقة ذهني قرار دارد . طبقة اتري به اين دليل كه عملا بخشي از نواحي فوقاني طبقة ذهني است ، ما آ‌نرا جزء هما ن طبقه محسوب مي كنيم ، هر طبقه اي داراي يك كلمة‌مقدس است كه به نوعي مانند كليد مي ماند كه اسرار طبقة مربوطه را آ شكار مي كند در طبقة اتري با جو مي باشد ، اين طبقه جايگاه اشراق است منشأ ذهن ناخود آ گاه ازاين جا شروع مي شود . اين طبقه حائلي بين طبقات خالص معنوي بالا وجهان هاي ناخالص مادي در پائين است . نام ديگر يكه براي ذهن اتر ي اتخاذ شده سانسور گر است ، اين ذهن هنگامي پا درمياني مي كند كه ديدن زندگي گذشته احتمال ورود صدماتي را به روند معمول زندگي فعلي شخص به همراه داشته باشد . طبقة پنجم ، طبقة روح است : اين ناحيه يكي از بزرگترين نقاط عطف در زندگي فرد را موجب مي شود . اين طبقه اولين مرحله از جهان هاي حقيقي معنوي است ورسيدن به اين سطح از آ گاهي بايد نخستين هدف ما در اك باشد . اينجا طبقة نائل آ مدن به اكشار ( خود شناسي ) است در اينجا به وضعيت خود شناسي دست مي يابيم . در طبقة پنجم ودر طبقات ماورأ آ ن، نور وصوت خالص خدا مي تواند قلب شما را هرچه سريعتر اوج داده و به آ ن قوام بخشد . همة كساني كه به خدا عشق داشته باشند روزي به اين طبقه خواهند رسيد وكلمه اي كه براي اين طبقه زمزمه مي كنيم سوگماد است . در طبقة فيزيكي كلمة آ لائي ، در طبقة اثيري كلمة ما كالا ، در طبق‌علي كلمة مانا ، در طبقة ذهني كلمة آئوم(ام ) مي باشد . طبقة بعدي الخ ( آلاخ ) لوك مي باشد . لوك به معناي طبقه مي باشد كلمة ذكر اين طبقه شانتي مي باشد كساني كه به اين طبقه مي رسند آ رامش وشعفي رادراينجا تجربه مي كنند كه اگر قوة تميزشان قدرتمند نباشد قصد استقرار در همين طبقه رادارند . طبقة بعدي آلايا لوك مي باشد اين طبقه جهان بي پايان نام گرفته است چون عظمت آ ن موجب مي شود تصور كنيم انتهائي ندارد غالبا اين طبقه را ساچ خاند مي نامند وگوئي درآ ن ابديت آ غاز مي شود وپايان مي يابد كلمة اين طبقه هوم ، صدائي مانند زمزمه با لبان بسته است . طبقة بعدي : حوكيكات لوك : اينجا بالاترين وضعيتي است كه يك روح به آ ن نائل مي شود وقتي روح به اين طبقه مي رسد غالبا مجبور مي شود پيش از اينكه عازم جهان هاي بعدي شود و دوامي معادل اعصار بي پايان را در آنجا طي كند كلمة‌اين طبقه آ لوك مي باشد . طبقة بعدي آگام لوك : پيروان اكنكار اين طبقه را به نام طبقة دسترس ناپذير مي شناسند . كلمة ايجا حوك يا همان كلمه اي است كه در فارسي به صورت حق درآ مده است . نور اين طبقه آ نچنان درخشان ا ست كه كلمه اي براي وصف آ ن وجود ندارد . طبقة بعدي : آ نامي لوك : كه نام اين طبقه جهان بي نام است زيرا چيزي نيست كه بشود دربارة آن گفت ، دراين طبقه تلفظ ذكر ي كه خوانده مي شود هيو كه در بعضي مكاتب آن را هو تلفظ مي كنند ، مي باشد . اين كلمه نام كيهاني خداي متعال است ، صداي اين كلمه در هر لفظي ادا مي شود آ واز پرندگان ، صداي باد ، هوا ، هجوم آب ، اين ذكر همه جا برپاست ، طبقة بعدي جهان سوگماد . اكنكار ادعا نمي كند كه فقط دوازده طبقه وجود دارند چون فراسوي آنامي لوك هنوز عدد بي پاياني از طبقات الهي هستند كه استادان حق براي مكاشفات بيشتر مي شناسند واما طبقة دوازدهم طبقة سوگماد ، اين طبقه را به عنوان سوگماد ، واقعيت زنده مي شناسيم نام ديگرش اقيانوس عشق ورحمت مي باشند . بالاتر از اين اقيانوس وضعيتي از شناخت بنام آ‌كشار مي شناسيم كه برهمة جهان ها پوشش دارد صوت اين طبقه موسيقي خداست وتنها به تجربه معني دارد و نمي توان در قالب كلمات آ‌نرا توضيح داد .« كا لبد ها ي ا نسا ن »

بخش هاي حقيقي وجود انسان ، عملا كالبدهاي متفاوتي هستند كه انسان در طول اقامت خود در جهان هاي پائين بر تن مي كند اولين بخش جسم نام دارد كه ما آ نرا به عنوان بدن فيزيكي و يا خويش حيواني مي شناسيم . اين همان كالبدي است كه به چشم ديده مي شود ، زخم بر مي دارد ، مريض مي شود مر گ را تجربه مي كند و دوباره به زمين بر مي گردد ، وايستول ساروپ نام دارد . كه در زبان هندو معناي كالبد جسماني رادارد . دومين بخش بدن ظريف تر ي است كه ما آ نرا به عنوان سوخشام ساروپ كه به معنا ي بدن ظريف است مي شناسيم وديگران بانام كالبد نوراني يا نوري ساروپ آ نرا مي شناسند . عموما در يان دانشجويان موضوعات معنوي با نام كالبد اثيري شناخته مي شود كه از بدن جسماني سبك تر بوده و از نظر كيفيات ظريف تر مي باشد . اين بدن از آن جهت بدن استرال ناميده ميشود كه به چشم انسان هاي روشن بين ، مانند ستاره ها مي درخشد ، اين كالبد در مالكيت وتحت كنترل ماست . اين كالبد از طريق پنج حس خودش با بدن جسماني و دنياي بيرون تماس مي گيرد هنگام مرگ روح معولا تا حداين كالبد عقب مي كشد و در مكاني در طبقة اثيري در انتظار مي ماند تا وارد بدن جسماني ديگري شود اگر لازم باشد كه روح يك بار ديگر تناسخي در روي زمين داشته باشد . درون اين كالبد ، كالبد علي قرار دارد كه آ نرا كاران ساروپ مي ناميم از آ ن جهت آ نرا علي مي ناميم كه نمايندة كالبدي است كه در آن تمام علت ها يا معلولهائي كه ممكنست در زندگي بيروني ما تأ ثير بگذارند جمع شده است كالبد علي در كيفيت همانقدر ظريف تر است از كالبد اثيري كه كالبد اثيري از كالبد جسماني . كالبد علي را كالبد بذري نيز مي خوانيم چرا كه به عنوان غلا في مي ماند كه تما م علت هاي مربو ط به كارهائي كه بايد دراين زندگي پس بدهيم كاشته مي شود.

غلاف بعدي به دور روح كالبد ذهني يا نيچ ماناس ساروپ مي باشد وبسيار ي با نام تخم ذهن آ نرا مي شناسند . كالبد ذهني ظريف ترين و لطيف ترين كالبدهاست وصرفا به دليل اينكه در رابطة نزديك تري با روح قراردارد نسبت به ديگر كالبد ها از قدرت هاي بزرگتري برخوردار است اين كالبد آخرين كالبدي است كه انسان قبل از واردشدن به طبقة روح از خود جدا مي كند . آ نگاه خود رابه صورت روحي خالص نظاره مي كند روحي كه از طريق درك ودريافت مستقيم و بدون اتكا به ابزار ارتباطي ، عبادت ويا روش هاي ديگر كه در طبقات پائين براي ارتباط با خدا ملزم به استفاده ازآ نها هستيم ، قادر است همة چيزها رابداند وواز شادي وشعف خالص زندگي بهره ور شود و در جهان هاي بالاتر زندگي كند .

« مروري كو تا ه بر پنج نفسا نيا ت ذ هن »

از طريق مشاهدة دقيق مي توانيم در يابيم كه چگونه پنج عامل مخرب ذهني روي ا نسان مؤثر واقع مي شود . اين پنج عامل توسط شهوتراني وارد عمل مي شوند ، بزرگترين لغزش كه ذهن مي تواند به انسان تحميل كند والبته كانالي است كه او مي تواند براي دعوت از اين نفسانيات بداخل ذهن باز كند . اين پنج خوا هش نتيجة مايا ( توهم ) هستند . اينها به انسان وعده هاي بزرگي از چيز هاي شگفت آ ور سهل الوصولي مي دهند . از جمله اينكه اگر بردبار باشيم وبا تمامي موانع برسر را همان بجنگيم ، ثروت ،عمر طولاني همراه باشادي ، عشق ولذت هاي جسماني نصيبمان خواهد شد اما تنها ارمغان آنها تلاش خشني است در مقابل جهان پائين . ويك دور بي پايان از چرخ هشتادو چهار .

كاما يا شهوت : هر گونه عملكرد عادي است كه بدان اجازة تقاضاي غير عادي داده شود و آنرا به عاملي مخرب وتحقير كننده تبديل كند كلا به تمام اشتياق هاي غير طبيعي جنسي اطلاق مي شود اما مواد مخدر ، الكل ، غذا ها را هم در بر مي گيرد .بنابراين عملكرد اصلي كاما دراين است كه انسان را تحقير كرده و او را تاحد اشتهاي حيواني پائين آ ورده و در همان جا نگهش مي دارد . ذهن بر روي هر چيزي تمركز كند جزئي از آ ن مي شود به عبارتي ما هر چه بيشتر روي هر چيزي فكر كنيم و تصور آ نرا بكنيم شباهت ما بهآ نچه در فكرمان است بيشتر ميشود . كرودها يا خشم :عبارت است از برانگيختن ، نزاع ، ايجاد اغتشاش وپريشان كردن توجه انسان باهدف باز داشتن او از تمركز . خشم صلح راازبين مي برد عشق را خنثي مي كند ، نفرت برمي انگيزد بنابراين خشم مجموعة آ ن چيزي است كه ما به عنوان شيطان مي شناسيم و تمام خصوصيات اصيل ذهن وروح را مي سوزاند . تا هنگامي كه خشم بر ذهن مستولي باشد . هيچگونه پيشرفت در طريق معنوي براي شخص ممكن نيست ، خشم خود رادر قالب نقاب هائي مانند ، افترا ، سخن چيني ، غيبت ، بي حرمتي ، عيبجوئي ، بي حوصلگي ، تند خوئي نشان مي دهد . هر كسي كه درهنگام خشم سفر روح كند نتيجة بسيار كمي از انعكاس خود مي گيرد چرا كه به طبقة اثيري كه ساكنين آن پائين ترين موجودات هستند انعكاس مي يابد . لوبها يا طمع : مقصود طمع به بردگي گرفتن انسان براي چيزهاي مادي زندگي ومخدوش كردن ذهن او براي ممانعت از دريافت هاي ارزشهاي بالاتر معنوي است همانطور كه شهوت مارا در طبقة حيواني اسير مي كند طمع ما را به يك قدم پائين تر يعني طبقة معدني پيوند مي دهد و مارا به پرستش طلا وساير فلزات گرانبها وجواهرات وادار مي كند . طمع آ‌گاهي انسان را سخت كرده و به بي رحم ترين برده دار در ميان نفسانيات پنج گانه تبديل مي شود برخي از فازهاي آن ، دروغ گوئي ، دوروئي ، سرقت ، رشوه دادن وگرفتن ، حيله گري وغلط اندازي .

موها يا وابستگي : به معناي وابستگي به يك چيز و يا احساس تعلق به يك شخص است پس از اينكه جذب اين ارزشهاي غلط كه فقط در ظاهر ارزشهاي والائي هستند شديم ديگر براي هيچ چيز وقت نداريم . اين دقيقا منظور وابستگي ا ست ، اين نقطة عطف مسامحه است انتظار براي چيز ي كه قرار است ظهور كند پيامبر موعودي كه تمام بار را از روي دوش مابر دارد . آ هنكارا يا خود پرستي اين كلمه دو معني دارد : اولين معناي آ ن يكي از اركان ذهن است كه به ما آ گاهي از خود . قدرت تميز خود از ديگران و من بودن اعطا مي كند . آ هنكارا از بزرگ نمائي خودش تغذيه مي كند و هزاران راه مختلف دارد كه ذهن را در فضائي همراه با احترامي بيش از آنچه شايستة آ ن است نگا هدارد .حق به جانبي يكي از بدترين قسمت هاي خود پرستي ذهن است وچنين فردي به ندرت داراي طبعي مزاح گو است . منظور اصلي خود پرستي ايجاد سدي در راه ما براي رسيدن به حقيقت است و برخي از فازهاي خودپرستي عبارتنداز : تعصب ، اعمال نفس ، پوشيدن لباس هاي پر زرق وبرق ، رئيس مآبي ، سركوفت زدن . بنابراين هر كسي در تلاش براي انجام سفر روح است ابتدا مي بايستي نگاهي به پنج نفسانيات ذهن خود انداخته وشروع به تصحيح آ نها كند.

« ذهن و بخش ها ي مختلف آ ن »

در مورد ذهن در ارتباط با دانش پژوهان ماورأ الطبيعه به مقدار زيادي آميختگي واژه ها وجود دارد واغلب به ذهن معنوي ، ذهن خدائي ، ذهن اثيري ، ذهن فيزيكي اشاره مي كنيم . ولي هيچ كدام از اينها درست نيست ذهن به خودي خود آ‌خرين غلافي است كه به دور روح پيچيده شده وآ خرين كالبدي است كه روح بايد تا قبل از وارد شدن به اولين طبقة‌خالص ( طبقة‌روح ) باخود حمل كند .ذهن درقسمت هاي پائين طبقه بر هماندا شكل داده مي شود . ذهن درجهان هاي پائين ، بالاترين نظم ماده در جهان هستي است ، اما ازجهان هاي اعلاي روح خارج است . عملكرد اصلي ذهن اين است كه به عنوان يك ابزار براي روح كاركرد داشته باشد تا بتواند تمام تماس هاي روح با جهان مادي را برقرار سازد . ذهن ابزار بسيار مفيدي است به شرط اينكه تحت كنترل روح باشد صاحب هيچ قدرت استدلال وعقيده ويا رفتاري نيست . ذهن را ميتوان از لحاظ عملكرد و يا مرحلة فعاليت به چهار بخش تقسيم كرده وگاهي اين قسمت ها را به نام آ نتيشكاران مي شناسيم كه اسمي شرقي براي آ نها است . اين چهار بخش ذهن عبارتند از : چيتا ، ماناس ، بودي ، آ هنكار .

چچيتا آ ن ركني از ذهن است كه از شكل ، زيبائي ، رنگ ، ريتم ، هماهنگي الگو بردار ي مي كند از ميان آ‌نها ، از كيفياتي كه خوشش بيايد لذت مي برد ، وچيزي را كه دوست نداشته باشد شديدا پس مي دهد اين علا ئم را چيتا بيشتر از طريق چشمها وساير ابزار حسي دريافت مي كند و پس از قبول يا انتخاب آنچه دوست دارد آ نرا به بودي رد مي كند كه ما آ نرا به عنوان عقل مي شناسيم .

ماناس : عملا عنصر ذهني است . اين همان ركني است كه ما از آ ن در جهت ثبت علائم كه از طريق حواس بويائي ، چشائي ، شنوائي ، و لامسه در يافت مي كنيم بهره مي بريم . مهم ترين خصيصة ماناس مزه ( يا حس چشائي ) است . ماناس هم در مورد تأ ثيرات ويژه به همان ترتيب عمل مي كند كه چيتا مزه مي كند ولذت مي برد و آ نچيزي را كه دوست نداشته باشدرد مي كند . احساس و مزه در واقع يكي هستند و ركن ماناس هر دو را به صورت يك سري علامت ويژه دريافت مي كند . عكس العمل هايش اتوماتيك است و از هر چيزي كه در جهت لذت بردنش تربيت شده باشد لذت مي برد . بنابراين عكس العمل هايش فوري هستند نه از مزه اي خوشش مي آ يد ونه با آ ن مخالف است و اين علا ئم را براي قضاوت نهائي به ركن بودي رد مي كند .

بودي ركن تفكر است . اين ركن ، عقل را در انسان به ظهور مي رساند آ ن نيروئي كه از فكر بعنوان واسطه اي براي ارتباط با جهان خارج استفاده مي كند . بنابراين ابزار تفكر ، تميز وقضاوت است بودي بعد از گرفتن علائم وتأ ثيرات از ركن قبلي يعني چيتا ، عامل تفكر را به جريان انداخته وقوة تميز ايجاد مي شود و سپس تصميم گرفته مي شود كه چه چيزي بايد پذيرفته شود وچه چيزي رد شود . بعد از قضاوت ، تصميمات به قسمت نهائي ذهن كه مجري دستورات ا ست ارجاع مي شود اين بخش از ذهن را ما به عنوان آ هنكار مي شناسيم . اين بخش تصميمات ساير اركان را از طريق ركن بودي دريافت كرده ودستورات را به مرحلة‌اجرا مي گذارد اين همان قسمتي است كه ما به عنوان شاخة اجرائي ذهن مي شناسيم . اينجا جائي است كه انسان خود را از حيوان جدا مي كند و انسان خود را به عنوان بشر از طبيعت الهي تشخيص مي دهد وخود را به عنوان يك فرد مي بيند وتفاوتهاي موجود ميان خود وچيزهاي ديگر و افراد ديگر را تشخيص مي دهد . مطالعة اين چهار ركن اساسي ذهن ا هميت دارد زيرا كه بسياري از چرا ها را در ارتباط با انسان و اقامت موقتش در اين جهان تشريح مي كند .

ذهن گاهي به دو بخش ديگر تقسيم بندي مي شود . اولين بخش نيچ ماناس يا كالبد بذر ذهني است . اين بخش اولين غلافي ا ست كه درآن تمام اعمال ذهني ما در طول زندگي هايمان دراين جهان به ثبت رسيده است . بخش دوم ، شامل سانسكاراهاي ما ا ست كه علائم تأ ثيراتي هستند كه از زندگي هاي گذشتة مابه نوعي متفاوت از كالبد بذر ذهني وجود دارند . اين كالبد را ما به عنوان كالبد سانسكارا يا خويش تأثيري مي شناسيم .

« معا بد حكمت زرين در طبقة فيز يكي »

معبد اصلي حكمت زرين در طبقة فيزيكي هم اكنون در چان هانسن ، واقع درايالات مينه سوتا داير است . در حال حاضر اين معبد پايگاه قدرت اك در كيهان فيزيكي بوده ومقصد چلا هائي است كه شبانه در كالبد معنوي خود به همراه ماهانتا به آ نجا سفر نموده ودانش الهي را از كتاب شريعت كي سوگماد دريافت مي كنند ومحافظت آ نرا رهبر معنوي اكنكار عهده دار است . دومين آ نها صومعة فاتيتي واقع در صحراي گبي است پانجاني نام استاد حق دير آ شنائي است كه محافظ اين معبد مي باشد و معرفي نامه اي از آ ثار اك را به همة سعادتمندان كه راه را به سوي اين مكان دور افتاده مي يابند عر ضه مي كند .

سومين معبد حكمت زرين ، رهبانگاه كاتسوپاري در شمال تبت مي باشد .« تاريخچة اك » نام بخشي از شريعت كي سوگماد است كه تحت محافظت فوبي كوانتز دراين معبد تدريس مي شود وكتيبة كاداث ، تاريخ استادان اك ، از ابتدائي ترين زمانها در اين محل محفوظ ا ست وعلاوه بر اينها مي توان اسناد نأكل را در اينجا مشاهده نمود . كه مروري است برتمدن انسان از نخستين روز تاكنون اين دير نزديك درة شانگتا محل وقوع آ ئين تفويض عصاي قدرت اك از جانب يك استاد حق در قيد حيات به استاد جانشينش و واگذاري جايگاه رهبري معنوي اك به وي قرار دارد . الهامكدة تيرمر در همين نزديكي ها است . چهارمين معبد : گاره هيرا در شهر آ گام دس ( مكان بيرون از دسترس ) مي باشد . پيروان اين شهر به خدا خواران مشهورند چون به جاي خوراك ، مستقيما انرژي فلكي را مي بلعند . محافظ گاره هيرا استاد شهير اك ، يائوبل ساكابي است . جوهر آ موزشهاي وي اين است كه بر هر كسي مقدر است همكار خدا شود تا به آ‌زادي معنوي ، حكمت وايثار دست يابد .

آ خرين معبد حكمت زرين : خانة موكشا نام دارد ودر شهر رتز در سيارة زهره ( ونوس ) واقع است . محا فظ اك دراين خانه ، رامي نوري است كه بشارت رستگار ي از چرخة تولد ومرگ را دراين زندگي آ موزش مي دهد او به وضعيت اكشار اشاره مي كند كه در آ ن فرد از ابر آ گاهي سطح روح برخوردار مي شود كسي كه به مر حلة اكشار رسيده باشد مي تواندگذشته حال وآ يندة خود وديگران را بداند . يكي از جذاب ترين چشم اندازهاي خانة موكشا گنبد طلائي بزرگي است كه درانتهاي يكي از مجموعه هاي ساختماني معبد قرار دارد .

« اك ويد يا ، د ا نش با ستا ني پيا مبري »

اك ويد يا قديمي ترين سيستم پيامبري در جهان مي باشد وعبا رت از يك روش عملي جهت غوركردن در گذشته ، حال وآ يند ة هر كسي كه به يك قرائت كنندة اك ويديا مراجعه كند . قرائت كنندة اك ويديا به كساني كه طالع آ ينده را مي خوا نند ويا طالع آ ينده را مي گيرند هيچ گونه شباهتي ندارد . او به عبارت كلي يك پيامبر مي باشد او كسي است كه اظهارات غيب را ادا مي كند وسخنگوي خداوند است بشارت هاي او اغلب از آ ينده خبر مي دهد ، اخطار مي كنند واصلين حلقة پنجم به بالا در اكنكار كه عموما به مهديس موسوم هستند ميتوانند به طور معمول از اك ويد يا بهره گيري كنند . هدف اصلي اك ويد يا عطا كردن فهم از خويش است به يك فرد و هميشه همين گونه بوده است . از طرف ديگر هيچ تشابهي بين اك ويديا ومباحث عقلاني مذاهب و مكاتب فلسفي موجود نيست . اين يك دانش كاملا مجزا است واين توسط هر كسي كه بدان وارد شود قابل استناد است . قابليت قرائت اك ويديا بسته به توانائي شخص در امر سفر روح مي باشد و بر اين مبنا استوار است كه حيات از وحدتي برخوردار است كه چون شخص خويش را به فراسوي زمان و مكان انعكاس دهد ميتواند اين وحدت را مشاهده كند در واقع نوعي بينش معنوي است كه به واسطة آ ن يك فرد مي تواند لحظه به لحظه يا روز به روز آ ينده را مطالعه ك.ند اين تنها بخش ديگري از جنبه هاي فرا گير اكنكار است . شخصي كه بتواند به تنهائي سفر روح انجام دهد اين قابليت را هم دارد كه پيشينه هاي روح را بيرون كشيده وقرائت اك ويديا انجام دهد . اگر شخصي بدون اجازه مبادرت به نگاه كردن به پيشينه هاي شخص ديگري كند ، بدون اينكه از او چنين تقاضائي شده باشد در اين صورت قانون معنوي را نقض كره است . اين برجسته ترين امتيا ز اك ويديا است كه تمام سيستم هاي ديگر فاقد آ ن هستند يعني نگاه كردن به زندگي هاي گذشتة شخصي كه تقاضاي قرائت آ‌نرا كرده است . در اك ويديا سه بخش وجود دارد كه هريك مي تواند موضوع مطالعة مستقلي باشد . اول درارتباط با فرد وروابط او با دوره هاي زماني ماهانه يا سالانه ، دوم : آ نچه به ملت ها وتوده هاي مردم ارتباط پيدا مي كند دراين بخش با چهرة جهاني ممالك مختلف وكل سياره سروكار داريم . جستجوي ما براي حصول به مقصودي است در جهت اينكه كدام يك از نيروها ، معنوي يا ذهني عاطفي تأ‌ثير بارز تري بر خط مشي ها ، تظاهرات اجتماعي ، سياسي و اقتصادي نوع بشر در هر دوره اي دارند . سوم : از پيش ديدن ظهور وسقوط امواج روا ني كه بر زندگي هاي همة‌ مردان وزنان اين جهان هاي پائين تأ ثير مي گذارند . اين تغييرات ارتباط نزديكي با تغييرات آ ب وهوا ، زلزله ها ، سيل ها وفوران هاي آ تشفشاني دارند .

اصل اساسي وبنياني اك ويديا بر اين دانش استوار است كه كيهان هاي خدائي ، نه تنها از نظم برخوردارند بلكه نوعي رابطة دروني بينابين همة هستي حضور دارد كه برهمه چيز حاكم است . اك ويديا براين بينش تكيه دارد كه نوعي تطابق و هماهنگي در حيات همه چيز از بزرگترين گرفته تا كوچكترين جزء هستي برقرار است .

« معا بد حكمت زرين در سا ير طبقا ت الهي »

اهالي طبقة ا ثيري مدرسة حكمت زرين خود را در معبد آسكله پويس در شهر ساها سرا دال كانوآ ل داير كرده اند . اين معبد تحت رهبري گوپال داس مي باشد . اين معبد ساختمان عجيبي دارد كه به سبك معابد هندي ساخته شده است در ارتفاع نسبتا بلندي از سطح محوطه ، روي سكوئي قرار دارد و ستون هائي عظيم ازسنگ دارد كه از جنس بقية معبد است و پله هاي بسيار عريضي به ورودي آ ن منتهي مي شود وساختمان تماما از سنگ سرخ ساخته شده است كه با نور طبقة اثيري تلأ لو مي كند . مدرسة بعدي در معبد ساكاپوري در طبقة علي از جهان هاي بالا قرار دارد . رهبري آ ن به عهدة‌ استاد اك شمس تبريز مي باشد او استاد جلال الدين رومي شاعر و عارف قرن سيزدهم ميلادي بود .

معبدي كه در طبقة ذهني قرار دارد ناماياتان در شهر مر كيلاش است كه شباهت زيادي به معبد ديانا در شهر آ نيتوك دارد كه زماني علم اكنكار دراين معبد ديانا تعليم داده مي شد واستاد حقي كه حفاظت و آموزش شريعت كي سوگماد دراين طبقه را بر عهده دارد توآرت ماناگي قديس آفريقائي مي باشد .معبد حكمت زرين در مرتبه اتري در شهر آرهي ريت واقع است . اين شهر ، شهر نور نام گرفته است .معبد اين شهري عظيم وغول آساست . معماري آن به سبك گوتيك شبيه است . با دو برج سربه فلك كشيده كه چون دو بال عظيم الجثه به آسمان قد برافراشته اند اين معبد از نوعي سنگ ماسه اي به رنگ سفيد مايل به طوسي بنا شده است . نام استاد حق اين طبقه لائي تسي از استادان والامقام چيني است ، نام اين معبد كاراكوتا مي باشد كه در مركز شهر قرار دارد .

مدرسة بعدي در طبقة پنجم ( روح ) معبد پارام آ كشار ، خانة علم لايزال است كه اين طبقه به آتما لوك موسوم است وحد واسط بين ذهن كيهاني وجهان هاي معنوي سوگماد قراردارد . اين معبد درون شهري به نام آكشار واقع است . در نزديكي اين معبد جامعه اي از استادان اك قرار دارد وحفاظت از كتاب شريعت كي سوگماد در اين طبقه بر عهدة استاد شهير اك تيندرو ساكي است .

معبد حكمت زرين در طبقة هفتم : در واقع حالت يك معبد ساختمان را به آن ترتيبي كه در طبقات پائين مي يابيم ندارد ومسئوليت كتاب شريعت كي سوگماد در اين طبقه بر عهدة مسي گوكاريتز است كه يكي از استادان حق در دوران نخستين تمدن يونان باستان بود اين طبقه آلايالوك وصداي آن هام- هوم است . جهان بعدي كه به حوكيكات لوك يا اقليم حقيقت موسوم است . لوح مقدس شريعت در اين جهان درون معبد آلوك كه در عين حال صداي كلمه اي است كه اين جهان از آ ن ساخته شده است و استاد حقي كه در تصدي آ ن است كادمون ، يكي از بلند پايه ترين استادان مسلم اك در نظام باستاني وايراگي است .

طبقة آ گام لوك كه اولين طبقه از طبقات حكمت الهي ا ست و شريعت كي سوگماد در قالب نور وصوت است در اين جاست كه روح با طوفان جنگل آ شنا مي شود استاد حق اين طبقه وجودي است كه او را آگنوتي مي ناميم اين كه او كيست هيچ كس نمي داند . شريعت كي سوگماد درجايگاهي قرار دارد به نام معبد آ كاش كه در نزديكي جمعي از استادان اك واقع است كه با هم بسر مي برند .

طبقة بعدي آ‌نامي لوك يا جهان بي نام است در اينجا شخص در صوت ونور گم مي شود مگر راهنمايي و حفاظت ماهانتا را داشته باشد اين جهاني است كه در آ ن جريان صوتي مانند گردابي غول آ ساست كه هر ذره اي كه واردش مي شود مي مكد وبه بيرون مي اندازد ودر اينجاست كه درجات بالاتر از خمداشناسي كسب مي شود .

« شريعت كي سوگما د ، كتا بها ي مقدس اك »

نظام باستاني استادان اك متشكل از پيروان مكتب اكنكار است كه وظيفة اصلي آ نها حفاظت ونگهباني از كتاب شريعت كي سوگماد نوشتجات مقدس اين نظام برادري اسرار آ ميز است . اين كتاب ها به دقت مخفي شده و ندرتا ممكن است در معرض مشاهدة نامحرمان قرارگيرد . اين نوشته ها به بخش هائي تقسيم شده اند و هر بخش از آ ن در نقاطي از اين جهان گرفته تا رفيع ترين طبقات بهشتي توزيع شده و نگهداري وآ‌موزش داده مي شوند . هر جلدي از شريعت در يكي از معابد حكمت زرين توسط يك استاد معين در هر طبقه اي حافظت مي شود . هر يك از اين استادان اك درعين حال پيرو معلم اين نوشتجات مقدس است كه تصدي آ ن به وي وا گذار شده است . اين كتاب ها بخش هائي دارند كه شامل پيشگوئي ها واسرار اك بوده وراه حل بسياري ا ز مسائل نوع بشر در آ نها قيد شده به اين تر تيب ما به آ نها به چشم آ‌ثاري ارزشمند وصاحب اسرار نگاه مي كنيم ودر هر نظر حجمي ازآ ن اسرار واطلاعات كه سطح پيشرفت آ گاهي فرد تحملش را داشته باشد بر او فاش مي شود هر آ نگاه كه فرد آغاز به ترك ارزشهاي تحتاني كند استاد حق در قيد حيات او را به طبقات بالا تر و به حيطة اسرار فراتري ازحكمت اكنكار رهنمون مي شود تا جنبه هاي حقيقي زندگي را كه در واقع اصل وجوهر زندگي است به او بياموزد . بنا براين شريعت كي سوگماد مجموعه اي است از مقدس ترين مكتوبات اكنكار كه حاوي عميق ترين وحياتي ترين دانش الهي وحكمت خدائي بود . و باهيچ مجموعة‌ ديگر در سراسر كيهان ها قابل قياس نيست اين كتب علاوه براصل مجموع الهامات سوگماد به اديان اصولي ، حاوي اسراري كه از پيش گفته مي باشند كه در هيچ سند ديگري نيامده است . تنها استاد حق در قيدحيات است كه مسئوليت راهبري فرد به معابد جهان ها ي درون را بر عهده دارد . شريعت كي سوگماد ، اخبار بي پاياني دربارة وقايع آ‌يندة اين جهان وجهانهائي كه فراسوي آن واقع اند بدست مي دهد در اين كتاب ها بشارت از استيلاي نژاد زرد آ‌مده واين كه چگونه يك سلطان شهر سرخ پوست برگردن توده هاي مردم يوغ بندگي خواهد افكند . آ نها از ماهانتا سخن مي گويندكه مكررا به نجات دنيا مي شتابند و در مدت سلطة اين ستمگر قهار به تمام روح هائي كه ميتواند يار يمي دهد تا به اقليم ملكوتي باز گردند . درهمة اين طبقات خدائي درون ، معبد اصلي حكمت زرين و جود دارد كه شامل دو معبد دراين سياره ، يك معبد در سيارة زهره ، به همين ترتيب در هر يك از پنج جهان روح و ماده يك معبد و در هر يك از طبقا ت هفتگانة معنوي ينز معبد خرد زرين بر پاست كه آ خرين آ نها در قلب اقليم سوگماد واقع است . يك بخش يا فصل از اين كتاب كه شريعت كي سوگما د نام دارد در هريك از اين معابد نگهداري مي شوند كه خود شامل يك كتاب كامل و شامل عناوين گوناگون است .

شريعت كي سوگماد شامل حكمت وعلم اسراري است كه به طبقات گوناگون جهان هاي معنوي تعلق دارد. اين طبقات فراسوي زمان ومكان قرار دارند . خواندن وآموختن اين كتب كه از والاترين الهامات دروني نشأ ت مي گيرد بينشي از تمامي مكتوبات مقدسة معبد حكمت زرين را به آ دمي ارزاني مي دارد . جوهرة دانش الهي دراين نوشتجات تعبيه شده است . كساني كه از طريق اك پيروي مي كنند شريعت كي سوگماد را كتاب مقدس خود منبع الهامي لايزال مي دانند . تمامي جهان بيني هاي دنيا در خصوص اديان ، فلسفه ها، نوشتجات مقدسه مشتقاتي از شريعت كي سوگماد هستند .

اين شريعت كه به معناي راه جاويدان است احتمالا كهن ترين نوشتة شناخته شده در سيارة زمين است . اين شريعت راهنماي كساني است كه آ‌رزومندند از طريق اكنكار به اقليم بهشتي راه يابند ، از حدود دوازده جلد تشكيل شده است كه هر يك نيز دوازده تا پانزده فصل راشامل مي شود . اين فصلها هريك شايد حدود سي هزار كلمه است واز ابياتي تشكيل شده است كه كانتوس نام دارد ، كانتوس همان نثر مسجع است كه عبارات وجملاتي است كه از گفتگوي ميان سوگماد ( خداوند ) با مريد اصلي خود ست نام كه پروردگار طبقة پنجم ( روح ) است . البته تمامي اين نوشتجات در قالب كانتوس نيست . غالبا به صورت نقل قول مستقيم يا اضافه وقصه ارائه مي شود گاهي هم به صورت حكايات يا امثال الحكم است اما روي هم رفته كل حقيقت را در بر مي گيرد و به طور جامعي تمامي جنبه هاي زندگي را شامل شده و به تمامي آ دميان مي گويد معناي واقعي زندگي چيست وچگونه بايد زندگي مي كرد. در اين صفحات پاسخ تمامي پرسش هائي راكه آ دمي توانسته است از بزرگان ديگر درخواست كند ، مي توان يافت . تمامي آ نچه كه ما حقيقت مي ناميم ، اكنون در ميان اين صفحات يافت مي شود به معناي حقيقي كلمه و به مصداق گفته ربازار تارز مشعلدار اكنكار در دنياي امروز ، تنها دليران وماجراجويان فرصت رؤ يت وخواندن اين صفحات شگفت انگيز را بدست خواهند آ ورد .

فهرست

« و ضعيت رؤ يا ها و استا د رؤ يا »

بطور كلي رؤ يا ها بيان كنندة آ ن دسته از آ رزو هائي است كه در پشت ذهن ناخودآ گاه ما پنهان شده اند . بسياري از آ نها نتيجة ظهور يك انگيزه يا يك تمايل اند . بسياري ديگر نيز نتيجة انعكاس ساير كالبدهاي انساني از قبيل ، اثيري ، علي ، ذهني ، و روحي به درون جهان هاي ديگرند در هر حال رؤ يا ها دو دسته اند :

1 رؤ‌يا هاي ساده : رؤ يا هائي هستند كه در آن محظوريت ، يك عامل كاملا بيروني وخارج از ذهن آ گاه مي باشد وعموما سروكار آ نها با حواس جسماني است

2 رؤ يا هاي پيچيده : اين نوع از رؤ ياها است كه تحت تأ‌ثير آ رزوي عواملي چون ثروت ، عشق ، شادي ، واينگونه جنبه هاي زندگي آفريده مي شود وشامل رستگاري ، مذهب وشناخت هم مي گردد .

تقريبا تمامي رؤ ياها يا دربارة‌خود رؤيا بين ، يا مشكلات شخصي ، زندگي هاي پيشين ، ومنافع عمومي اومي باشد . نوع ديگري از رؤ يا وجود دارد كه براي چلاي اك از كمال اهميت برخورداراست. و در برگيرندة استهلاك كار ماي مربوط به گذشته وحال او در هنگام خواب است اين بيشتر در مورد كساني مصداق دارد كه پيرو اكنكارند بويژه پس از اين كه چلاها واصل اك مي شوند . يك واصل كار ماي خود را در وضعيت رؤيا با سرعت بيشتر ي مستهلك مي كند تا كسي كه هنوز وصل به حلقة دوم را در يافت نكرده است . استاد حق در قيد حيات به واصل كلمة رمزي اعطا مي كند كه تنها به او اختصاص دارد . اين ذكر نبايد توسط ديگري مورد استفاده قرار گيرد . با استفاده از اين ذكر است كه چلا استهلاك كارماي خويش را با سرعت آ غاز مي كند وآنرا در وضعيت رؤ يا به انجام مي رساند . در اك مي آ موزيم كه پائين ترين درجة آ گاهي به وضعيت خواب تعلق دارد . خواب وضعيتي كاملا دروني است ، زيرا آ دمي در محاصرة رؤ يا ها و تمامي عملكرد هاي رواني خود كه بدون هيچ جهت گيري معيني خودرا به آ گاهي وي عرضه مي كنند قرار مي گيرد .

رؤيا ها غالبا هم افشاگر وضعيت سلامتي ماهستند وهم نشانگر درجة شكوفائي معنوي ما در اك .

وضعيت رؤ يا عملا همان وضعيت بي ذهني است كه آ دمي به هنگام جذبة عميق تجربه مي كند . در اين وضعيت همة موانع بركنار شده و كالبد لطيف با ترك كالبد جسماني فرصت مي يابد تا به گردش پرداخته وطبقات اثيري تا ذهني را سياحت كند . استاد رؤ يا كنترل تقدير بسياري از مردم را در وضعيت رؤ يا در دست دارد وقادر است خط سير ملت ها ، تاريخ و سرنوشت آ نها راتغيير دهد ، تمامي افرادي كه در جستجوي شكوفائي معنوي هستند دير يا زود در مي يابند كه آ موزش هاي رؤ يا از اهميت زيادي بر خوردارند ولذا ارزش فراواني براي آ نها قائلند . كساني كه قدم در طريق اك مي گذارند مشاهده خواهند كرد كه اين امر در خصوص آ نان بيشتر از غير واصلين مصداق پيدا مي كند . با استفادة از دفتر چة رؤ يا ها ومطالعه پيش وپس از ديدن رؤ ياها . كنترل عالم خواب را در دست خواهيم گرفت و بااستفاده از اين شيوه ميتوانيم بزرگترين اهدافمان را در عالم رؤ يا تحقق بخشيم و حتي دوستاني در وضعيت رؤ يا براي خود پيدا كنيم . استاد حق يكي از بزرگترين دوستاني است كه مي توانيم در عالم رؤ يا ملاقات كنيم . در اك مي آ موزيم كه هر گاه باخطري روبرو شديم كه بيش از حد تر سناك است و يا به دلايلي قادر به مقابله يا پيروز شدن بر آ ن نيستيم مي توانيم استاد حق را به يار ي بطلبيم او فورا به كمك ما مي آيد .ماورأ جهان ما خلقتي برتر نهفته است كه مملواز موجوداتي است به هر اندازه ، شكل ورنگ . اين جهان به همان درجه واقعيت دارد كه هر كسي اين جهان را مي تواند لمس كند از ديدگاه بسياري از مردم اين جهان رؤ يا اصلا هستي ندارد . اين اشخاص با بستن درها بر روي جهان رؤ يا ، در وازه هاي حكمت الهي را به روي خود مي بندند . در اك رؤيا ها يكي ازنكات شاخص در در زندگي يك چلا به شمار مي آيند. زيرا كه ماهانتا ، استاد حق در قيد حيات با استفاده از آنها بينشي به درون ظرايف ولطايف زندگي به واصلين ارزاني مي دارد . رؤ‌يا ها نمايشگر آ ينده ، علت بيماري ها ، دليل بروز مشكلات در يك رابطه و بسيار بسيار موارد بيشتر مي باشند . در واقع رؤ يا ها آ‌خرين سرحدات زندگي آ‌دمي مي باشند . رؤ يا ها راهي براي مكاشفة ‌اقاليم تازه اي از آ گاهي مي باشد . ابتدا فرد بايد تأ مل كرده و بر آ ورد تازه اي در خصوص اين كه او كيست وچيست بعمل آ ورد و بايد ببيند در زندگي خود چه مي خواهد ومقصود از زندگي ، يادگيري و اكتساب كيفيات روح الهي است . رؤ يا ها آ ستانه اي به روي حقيقت هستند معذلك جستجوگر بايد وقت وبردباري زيادي داشته باشد تا ثمرات جهان هاي رؤ يا را ببيند . رؤ يا به عبارت ساده ، خاطره يا حافظه اي است از سفر به طبقات ديگر ودر بردارندة تجربيات وبينش هاي بسياري است كه او را در رويارويي بهتر باهمة‌جوانب زندگي ياري مي دهد . يك اكيست باتجربة مناسب معنوي مي آموزد چگونه مشكلات را تحت اختيار گرفته واز رؤ ياها به عنوان راه فراري از دشواري ها استفاده نمي كند . آ موزش رؤ يا در اك آ سان است . تنها لازمه ، ‌انجام تمرينات اك ، يادداشت كردن چند نكته دربارة آ نچه از رؤ يا به خاطرآ‌ورده مي شود به علاوه معنائي كه از آ ن به ذهن مي رسد . اين تمام كاري است كه بايد انجام شود .

در مورد رؤ ياها گفتني بسيار است . عملكرد رؤ ياها باآنچه كه بيشتر مردم تصور مي كنند تفاوت فاحشي دارد ، مطالعة جهان رؤ‌ياها افسون كننده وفريبنده است و هرچه عميق تر به نواحي ناخود آ گاه طبقات ناشناختة درون وارد شويم مهيج تر مي گردد .

فهرست

« كا رما ، تنا سخ »

در اكنكار ، نامي كه جهت تأ ثيرات متقابل علت ومعلولي در زندگي اتخاذ شده است كارما مي باشد كه در دين يهود ومسيحيت آ نرا گناه نام نهاده اند .بطور ساده كارما قانون عمل وعكس العمل است .چر خة‌ كارما در نخستين تناسخ يك فرد شروع مي شود دراينجا ار باب كارما اورا درعرصة عملي قرار مي دهند كه نقطة‌شروع سير وسفر اوست درجهان هاي فيزيكي . يك اكيست كه از طبيعت دقيق قانون كارما اطلاع دارد از گزند رشكي كه سهام كساني مي شود كه قادر به درك خوشبختي ناگهاني ديگران نيستند مصون مي ماند . همه چيز در جايگاه بالحقة خود قرار دارد . تمامي اجزأ زندگي دقيقا در وضعيتي هستندكه شايستة هريك مي باشد بنابراين او مي تواند مشغول نظارت بر روند شكوفائي شخص خود باشد و روحيه اي شاداب براي خود حفظ كند . آ نچه تعيين گنندة جايگاه يك فرد در زندگي بعديش مي شود نه به اعتقاد او بستگي دارد و نه به دانشش . چه در زمين باشد وچه در يكي از طبقات بالاتر خدائي .معيار ما در اينجا اعمال وافكار فرد مي باشد . خداوندان كارما قضاوتشان را برمبناي امتيازات عملي يك فرد انجام مي دهند نه در رابطه با منظور او . جائي براي مصالحه بر سراعمال نادرست وجود ندارد . معتقد وغير معتقد مانند يكديگر قضاوت مي شوند . هر فردي مطلقا تحت محاكمه اي كاملا منصفانه و بي طرفانه قرار مي گيرد ، كه در دادگاه كارما برگزار مي شود و رأي دادگاه ، عدالت محض است . با اين وجود ماهانتا، استاد حق در قيد حيات چلا هايش را مستقيما به مكاني مي برد كه آنها كسب كرده اند . به اين ترتيب ، يك چلاي اك هرگز در مقابل اربابان كارما قرار نمي گيرد . در آ موزشهاي اك قانون كارما تعليم داده ميشود . خدا روحها را به جهان هاي پائين فرستاد تاتجربه كسب كنند و روزي همكار خدا شوند روح ها در طي زندگي هاي بيشمار در جهان هاي مادي سفر مي كنند . جائي كه در هر بار تناسخ ، عشق ، خرد ، فهم بيشتري را مي اندوزند . راه آزادي و رستگاري معنوي يافتن ما هانتا و استاد حق در قيد حيات است . او نشان دهندة راه است . هر فردي پاسخ گوي تمامي اعمال خويش است زيرا كه مي داند قانون كارما توازن كامل درهمة محتويات كارميك روح را ايجاب مي كند . هر تجربه اي، چه در روي زمين وچه در جهان هاي ديگر ، به قابليت روح در خدمت به خدا مي افزايد . هنگام مرگ يك چلاي اك در دادگاه قضاوت قرار نميگيرد زيرا كه ماهانتا اورا مستقيما به خانة جديدش كه در جهان هاي بهشتي كسب كرده است هدايت مي كند . چهار مرحله كارما براي هر يك از روحها وجود دارد . براي شروع به هر يك از روح ها يك سهم آ دي يا كارماي ازلي اختصاص داده مي شود . اين نوع كارما خصلت هائي چه مثبت و چه منفي رادر بردارد صفاتي از قبيل گونه اي تعصب ، باري از رحمت معنوي ، شهوت ، خشم ويا هر نشانة ديگري كه دلالت بر يك شخصيت يا كاراكتر قوي يا ضعيف داشته باشد .

مرحلة دوم كري يامان يا كارماي روزانه است و فرد مسئول تمامي كارهاي روزانة خود است و روزي آنرا بايد پرداخت كند و علاوه بر اندوختن آ ن مي تواند از آ نهم بكاهد . سومين نوع آ ن ، كارماي پرارابد يا كارماي سرنوشتي يا تقديري است . در پايان نخستين تناسخ خداوندگاران كارما حساب ها وسوابق روح را بررسي مي كنند و يك رأي صادر مي كنند واين عمل پس از هريك از تناسخات او انجام مي گيرد ونتيجة قضاوت تعيين كنندة بنيان كارميك براي تناسخ بعدي وي مي گردد. چهارمين گونة كارما ، سين چيت كارما است يا همان كارماي ذخيره . كه از اعتبارات وبدهي هاي زندگي گذشته شكل مي گيرد درست مثل يك حساب پسنداز در بانك : خداوندان كارما گاهي بخشي از اين كارما را براي فرد منظور مي كنند . راهي وجود دارد كه بشود گفت : چه وقتي فرد درحال دريافت كارماي ذخيره است . او در تمام زندگي در شرايط متعادل ومعيني زندگي مي كرده است كه در انواع مختلف به چشم مي خورد ولي ناگهان وارد زندگي كاملا تازه اي مي شود واما چرخة تولدمكرر از كجا آ غاز شد ؟ روح ها در حال بازي در بهشت بودند كه خداوند فقدان تجربه را درآ نها ديد . پس خدا ـ اك ـ روح مقدس به پيش تاخت تا جهان هاي ما ده ، انرژي ، زمان ومكان را آفريد و با استفاده از دوجنبة‌اساسي اك نور وصوت مجموعه اي از طبقات ، كيهان ها ، كهكشانها ، ستارگان ، سيارات ، و ساير مخلوقات را آفريد و آ فرينش به خود نظام ساختاري گرفت . تناسخ فقط از يك ديدگاه منطقي صاحب معني مي شود . اين پديده پاسخ گوي راز بسياري از عشق ها ونفرت هاي بي دليل ميان مردم است . علي رغم اين كه كسي بخواهد به تولدهاي پياپي معتقد باشد يا نه ، هر روز در صحنة نمايش آن شركت دارد و راه گريزي هم نيست . آ گاهي و قبول واقعيت پديدة تولدهاي مكرر مي تواند براي بسياري از قلب هاي د رحصار، آرامش وآ زادي را به ارمغان بياورد . اعتقاد به تناسخ شما رااز مردم متوسطي كه دور وبر شما مي باشند متفاوت مي كند مگر اينكه در جامعه اي مثل هندوستان زندگي كنيد كه آ‌نرا در متن اديان خاصة ‌خود آموزش مي دهند . با قبول اين واقعيت به احتمال زياد به فردي خود اتكاتر ومسئول تر بدل خواهيم شد هر كسي كه ذكاوت داشته باشد هر گز خود را در گرو قرض طبيعت يا قانون كارما قرار نمي هد چرا كه اين قانون در دريافت طلب هايش بسيار دقيق است . كارماي شخص در هنگام مرگ اگر هنوز تسويه نشده باشد بايد تاوان آنرا پس بدهد چه كارماي خوب چه بد هيچ كس نمي تواند كار ما را شكست بدهد بنابراين بايد در زندگي هاي بعدي يا در طول اقامتش در جهان اثير ي آنرا پرداخت كند . همين عمل در ساير طبقات هم انجام مي شود اگر شخصي به مرتبة ذهني رسيده باشد و د رآ نجا زندگي كند اما كارمائي داشته باشد كه بايد در تناسخي در طبقة اثيري پرداخت شود بايد به همان طبقه برگشته و قرضش را بپردازد بعد به طبقة ذهني بر مي گردد و براي هميشه در آ نجا زندگي مي كند .

فهرست

« پذ ير ش در حلقه ها ي ا ك»

پذيرش هاي ما به حلقه هاي اك كليدي هستند به سوي يك زندگي غني تر و سرشار تر . تا روزي كه ماهانتا ، استاد حق در پذيرش به حلقة اول چشم معنوي ما را به روي معناي آ ن باز نكرده باشد شايد دقيقا معناي اين حلقه هاي اك را ندانيم . اين پذيرش مقدس ترين آ ئين دراكنكار است . كه ما را مستقيما به نورو صوت خدا وصل مي كند . در عين حال نخستين قدم ما در راه رسيدن به آزادي معنوي مي باشد ، باپذيرش به حلقه هاي اك دل ما آ غاز به باز شدن به روي عشق مي كند زيرا عشق لنگرگاه اصلي زندگي است در حالي كه زير بناي اصلي آ موزشهاي اك نيز همان عشق است . در حقيقت اك خود عشق است . عشق حيات است . در هر يك از اين پذيرشها از اولين آ نها گرفته تا بالاترينشان ، ماهانتا شما را در يكي از نواحي جهان هاي خدائي خوش آمد مي گويد و اتصال نزديك تري را بين شما واك برقرار مي كند . او ديد شما وقلب شما را باز مي كند وبعد از هر يك ازاين فرصت هاي مقدس برشما است كه هدايا ي خداوند را در بر گيريد . آ‌ئين پذيرش يك نمايش صوري ومنفعل نيست . اساس آنها نور وصوت اك است . نور وصوت همان صداي خالص خداست به استثناي پذيرش اول ، پذيرش هاي اك دو بخش هستند : پذيرش اول وصل در وضعيت رؤ ياست ، ماهانتا ، استاد رؤ يا ، در رؤ‌يا به سراغتان مي آيد و تجربه يا بينشي به شما مي دهد كه به مثابة بذري جهت رشد معنوي برايتان عمل مي كند . اما به طور كلي شما را به جريان صوتي وصل مي دهد . پذيرش براي جستجو گر خدا در طريق اكنكار دريچه اي است به ا سرار خدا . و از طريق اين آئين است كه غيرواصل از نفس تحتاني تولد مي يابد و پا به درون جهان هاي آ‌زادي وجاودانگي مي گذارد . وصل در اك به معناي به اوج رسيدن وتكميل كار ما وتناسخ است استاد با پذيرش به يكا يك چلاها كمك مي كند تا اين بار گران كارما را از شانة خود برگيرند . ماهانتا هنگام وصل به اك هر شخصي را به نور و صوت خدا اتصال مي دهد اما بعضي ها اين رويداد را به ياد ندارند آ نها نوعي تغيير در وضعيت معنوي خود حس مي كنند هر چند نمي تواند جهت اين تغيير را تعيين وارزيابي كنند با اين وجود مراسم وصل مقدس وحقيقي است توسط اين آ ئين پنهان ( چون فقط براي شما در طبقات درون رخ مي دهد .) شما به سطح بالاتري از برادر ي با كساني مي رسيد كه ارزشهائي همسان شما رادل نگاه ميدارند . ماهانتا استادحق در قيد حيات وصل به حلقه هاي اك را به شما اعطا مي كند او به مانند نماينده اي از طرف خداوند ، مجرائي است كه از طريق عشق ، خرد ، قدرت مربوط به آن حلقه از وصل به اك به خرد چلا مي رسد زيرا قدرت معنوي خدا ازاو عبورمي كند وجاري مي شود . همة‌موجودات يك روز به اك خواهند پيوست ، اگر قرار بر اين باشد كه به جهان هاي رفيع خدا نايل شوند . ماهانتا ، گروهي از واصلين معتمد را بر مي گزيند كه به جاي او مراسم بيروني پذيرش را به عنوان ( وصل دهندگان ) براي ديگران به جا آ‌ورند . وصل به حلقة دوم دو سال بعد از شروع تحصيل در اك انجام مي شود و شامل دوبخش است . يك مراسم درون ويكي بيرون ، تا وصل به حلقة هشتم . وصل دهندة اك نقش والائي را در خدمت به اك ايفا مي كند كه مي توانند مجرائي براي پذيرش به اك باشد . به عبارت كوتاه مقصد و حقيقتي است از پذيرش به حلقه هاي اك اين است كه هر فردي بتواند از عشق بزرگتري از براي خدا بر خوردار مي گردد.

فهرست

« گيا هان شفا دهندگان سحر آ ميز »

يكي از روشهاي قديمي اك ، درمان روح از طريق اكنكار مي باشد اولين هدف اين مكتب ارائة‌فرصتي به روح براي هجرت به سوي خداوند از طريق طي يك گذرگاه محرمانه ونيل به كمال مطلوب مي باشد . هزاران سال متمادي ، اسا تيد اك از گياهان جهت بهبود شرايط جسمي و روحي مريدان استفاده مي كردند . هر استاد اك از اين گفتار باستاني اكنكار پيروي مي نمايد كه « انساني باجسم سالم ، بسيار بهتر از انساني با جسم دردمند ومضطرب در شناخت خداوند تلا ش مي نمايد . »

پس از ساليان دراز و آ زمايشات گوناگون اثبات شده است كه عناصر شيميائي تركيب شده در بدن ما ، در ريشه ، ساقه ، گل وميوه گياهان يافت مي شود . هدف فرد در زندگي بايد بدست آ وردن سلامتي روحي از طريق گياهان با شد . استفاده از خوراكيهاي مناسب وگياهان به ما كمك مي كند تا به توانائي هاي نهفتة روحي خود پي ببريم . سي نوع مادة معنوي وجود دارد كه در سلامتي ما تأ ثير بسزائي دارند . همچنين براي عملكرد صحيح به مواد ديگري ازجمله ويتامينها ، پروتئين ها ، آمينها ،آنزيمها وساير عناصر ضروري ، بدن نياز دارد .آنزيمها با فعاليت غدد به هضم غذا كمك مي كنند. هر ميزان كه سن بالاتر مي رود از مقدار آ نزيمهاي بدن كاسته شده ودر نهايت منجر به مرگ مي شود . در اين جاست كه پي به حقيقت طول عمراستادان اك مي بريم . آ نها مي دانند كه چگونه آ‌نزيمهاي بدنشان را نگهداري كنند . گياهخواران براساس يك انگيزة مذهبي يا مكتبي ، خوردن گوشت را تحريم مي كنند . چلاهاي اك پس از متبحر گشتن در سفرهاي روحي خود و ورود به منطقة روح متوجه مي شوندكه هيچ چيزدر ست ياغلط ، زشت ويا زيبائي وجود ندارد . فقط يك حقيقت مطلق وجود دارد. در هر حال اين يك اصل پذيرفته شده است كه كم خوردن گوشت حيوانات باعث بوجود آ‌مدن احساس آ رامش در انسان مي شود . تكامل حقيقي ، فقط در روشن بيني ذهن و تحول روح در جهت رشد معنوي امكان پذيراست . زيرا تنها عامل رستگار ي بشر روح است .

استاد در قيد حيات اك ، پيوسته در تلاش است تا دانش خود را در مورد همه چيز مانند تغذيه ، سلامتي ، خوراكيها افزايش دهد تا انسان را در سفر به جانب خداوند يار ي دهد . بدن براي سلامتي ولذت بردن از زندگي به اشكال مختلف مواد معدني نياز دارد . كساني كه اين نيازها را درك مي كنند وتأ‌ثيرات مواد معدني بر بدن را مي شناسند براستي از بركت يافتگان هستند و مي توانند بدون سوزاندن كارماي زياد ، به زندگي جاويدان ووتحولات معنوي دست يابند .

فهرست

« فرهنگ اصطلا حات اكنكار »

آ راها تا : آ‌موزگار باتجربه و با صلاحيت كلاسهاي اكنكار .

استادان اك : استادان معنوي كه انسان را در تعليمات وسفر هاي معنوي ياري وحمايت مي كنند . استادان اك به سلسله اي طويل از ارواح خداشناس تعلق دارند كه از مسئوليت همراه با آ زادي بخوبي

آ گاهند .

استاد حق در قيد حيات ( استاد زندة اك ) : لقب رهبر معنوي اكنكار كه وظيفة هدايت ار واح به سر منزل الهي را بر عهده دارد . او در بعد فيزيكي به عنوان استاد ظاهر ، در رؤ يا تحت عنوان استاد رؤيا ، و در عوالم معنوي تحت عنوان استاد درون دانشجويان معنوي را ياري مي كند . سري ( لقبي براي احترام ) هارولد كلمپ در سال 1981 به اين مقام نائل شد .

اك: نيروي حيات ، روح القدس ، يا جريان مسموع حيات كه وظيفة حفظ هستي را برعهده دارد .

اكنكار :دانش باستاني سفر روح . طريقت معنوي انفرادي كه در عصر جديد به عنوان راه سري خدا شهرت دارد و از ابزار رؤيا وسفر روح بهره مي گيرد .اكنكار براي هر كسي چهار چوبي فراهم مي آورد تا در تجربيات معنوي خود به سلوك بپردازد . اكنكار درسال 1965 توسط بنيان گذار نوين آ ن يعني پال توئيچل تأسيس شد .

تمرينات معنوي اك :انجام دادن روزانة فنوني ويژه كه موجب برقراري ارتباط انسان با نور وصوت خدا مي شوند .

چلا : دانشجوي معنوي .

روح: خويش حقيقي ما . دروني ترين ومقدس ترين وجه انسان . روح پيش از تولد وجود داشته وپس از مرگ جسم مادي به حيات خود ادامه مي دهد . روح به عنوان بارقه اي الهي مي تواند همه چيز را ببيند ، بشناسد ، و درك كند . روح كانون آ فرينش جهان خويش محسوب مي شود .

ست سنگ :كلاسي كه دانشجويان اك در آن به مطالعة يكي از دروس ماهيانة اكنكار مي پردازند .

سفر روح : گسترش آ گاهي . قابليت روح در خروج از جسم مادي و سفر به عوالم معنوي الهي . تنها استاد زندة اك به تعليم سفر روح مي پردازد . اين شيوه انسان را در شكوفائي معنوي ياري مي كند و مي توان آ ن را گواه وجود خداوند و زندگي پس از مرگ دانست .

سوگماد : يكي از نامهاي مقدس خداوند . سوگماد نه مذكر است نه مؤنث . او سرچشمة تمام هستي است .

شريعت ـ كي ـ سوگماد : نوشته هاي مقدس اكنكار كه شامل دوازده بخش در جهان هاي معنوي است . دو بخش اول آ ن توسط پال توئيچل ، بنيان گذار اكنكار در عصر جديد به قالب فيزيكي در آ مده است .

صوت و نور اك : روح القدس . دو عنصري كه خداوند به واسطة آنها در عوالم تحتاني ظهور مي يابد . انسان با چشم گشودن بر وگوش سپردن به درون خود و نيز با سفر روح مي تواند آنها را به تجربه در آ ورد .

طبقات : مراتب بهشت ، از قبيل : اثيري ، علي ، ذهني ، اتري ، و روح .

ماهانتا : لقبي براي بالاترين مرتبة خداشناسي در زمين كه غالبا در كالبد استاد زندة اك متجلي مي شود . ماهانتا كلام زنده است .

وازي : نام معنوي سري هارولد كلمپ كه به معني جهان بيني سري بوده ، در عوالم معنوي نام او محسوب مي شود .

وصل : اعضاي اك به واسطة رشد معنوي و خدمت به خدا شايستگي آ نرا بدست مي آ ورند . وصل مراسمي خصوصي است كه طي آن واصل به نور وصوت خداوند اتصال مي يابد .

هيو : نام سري خدا . زمزمة كلمة هيو به منزلة ترنم ترانه اي عاشقانه براي خداست . اين ترانه در مراسم نيايشي اك خوانده مي شود .

 

مراقبه جمعي اكيستهاي ايران :

هر ايراني در هر سه شنبه در ساعت 22:30 ( ده و نيم شب ) به مدت حداقل20 ( بيست ) دقيقه با تكرار سه بار كد كلمه اي ( HU.... HU.... HU.... ) ميتواند به قسمتي از جريان الهي اك متصل گردد و به انتظارتجربه اي از نور و صوت خداوند مي نشيند.

روش مراقبه :

تاحد امكان گوشه ايي ساكت را انتخاب نموده و به هر نحوي كه بدنتان آرام ميگردد بنشينيد ، چشمهايتان را ببنديد ، با چند تنفس عميق بدنتان را آرام نمائيد

كافيست سه با كد ( HU.....HU.......HU...... ) را به آرامي تكرار نمائيد ، در هنگام مراقبه لازم نيست به چيز خاصي فكر كنيد ، منتظر دريافت جريان اك در بدن و درونتان بمانيد ، سعي نمائيد بعد از مراقبه به رختخواب رفته و بخوابيد زيرا در هنگام خواب نيز دوستان معنوي شما در كنارتان خواهند بود

در صورت تمايل ميتوانيد تجارب خود را به پست الكترونيكي اكيستهاي كوهستان

ارسال نموده تا دوستان خويش را در تجارب سهيم نمائيد .

بركت باشد

فهرست


HUist Eckankar Book 01
HUist Eckankar Book 02 English
HUist Eckankar Book 03
HUist Eckankar Book 04 English
HUist Eckankar Book 05
HUist Eckankar Book 06
HUist Eckankar Book 07

Free Hit Counters